خیلی از مردم سوال های عجیبی از من میپرسن که البته بیشترشون شخصب هستن.Evan واسم حکم برادر رو داره منم مثل خواهر کوچیکترش میمونم من اونقدر سرم شلوغه که حتی وقت نمی کنم درست و حسابی غذا بخورم! من اصلا نگران حرف های بقیه نیستم. من قصد دارم خودم باشم. نمیخوام سعی کنم به تظاهر به اینکه کسی دیگری هستم البته زیاد آدم بدیم نیستم من دوست دارم خودم باشم و خوش بگذرونم مطمئنم که مردم در آینده این رو به وضوح خواهند دید.

بعضی وقت ها احساس میکنم گیتارم واسم حکم یک دکتر رو داره قطعا من در این مدت خیلی رشد کردم. من آههوریل نیستم آوریلم! من واقعا مثل یک راک استار زندگی می کنم.من قلبا یک راکر هستم هرچند خیلی ریزه میزه.به نظرم چون تو یک خانواده ی مذهبی بزرگ شدم همیشه حواسم بود که توی آهنگ هام فحش ننویسم.وقتی تو شعر فحش میدادم یه جورایی احساس گناه می کردم چون همش فکر می کردم مامان و بابام رو با این کارم نا امید می کنم.

دخترا بیشتر به نظر احساساتی و عاطفی میان درسته؟

این به آدم کمک میکنه که بهتر بنویسه و پسرا هم همیشه سعی دارن احساساتشون رو پنهان کنن.یکی از کارایی که من نه حالا و نه در آینده به عنوان یک زن هرگز انجام نخواهم داد اینکه بدنم رو راحت عرضه کنم

من می خوام مردم بهم احترام بگذارند و هیچ وقت راضی نمیشم که اینور اونور پلاس باشم و خود نمایی کنم. یه لباسی بپوشم که بدنو رو اونطوری نشون بده.

بعضی ها می خوان سبک موسیقیم رو چطور توصیف می کنم؟ خوب معلومه من به این سبک میگم سبک آوریل لاوین. وقتی کوچیک بودم روز اول مدرسه مامانم یه لباس صورتیه کوچولوی توری تنم کرد ولی من ازش متنفر بودم. همونطوری باش که هستی و هر فکر مسخره ای رو که دیگرون ممکنه راجع بهت بکنن رو به خودت نگیر . من نمی خوام کسی بهم بگه چه جوری فکر و زندگی کنم. وقتی حالم بده میرم پیش گیتارم اون درمانم می کنه. مدرسه یه احساس حقارت و پستی رو به من تحمیل میکرد من هم هیچ وقت تکلیف هایی رو که بهم می دادند انجام نمی دادم. همیشه تو کلاس در حال حرف زدن بودم و همه ی امتاحان هام رو هم افتادم چون واسه هیچ کدمشون تلاشی نکردم. همیشه سر کلاس تیکه های امینم پرت می کردم و همه جا رو کثیف می کردم. وقتی معلم انگلیسیم گفت همین الان تمومش کن تا از کلاس ننداختمت بیرون: منمن بهش گفتم خودمم همین رو می خوام! بعدش هم به پرت کردن کاکائو ادامه دادم اونم من رو انداخت بیرون منم اسکیتم رو برداشتم و رفتم اسکیت بازی! من فقط یک کم شیطون و حرس درار بودم.دخترا خیلی عجیبند همیشه یک گروه دوستی محدود دارن که هیچکس رو توش راه نمیدن بخاطر همین من یه مدت خیلی سخت می تونستم با اونا ارتباط بر قرار کنممن یه دختر راکر و تیزم من دوس دارم خوش بگزرونم خراب کاری کنم مشکل درست کنم. همه ی اون چیزی که در من می بینید مال خودمه من به هیچ کس اجازه ندادم که توی شکل دادن شخصیتم بهم کمک کنه. من یک جنگجو هستم. شاید ریز به نظر یبام ولی خیلی محکم و تندم.من همیشه با پسرا دوام می شد و لجشون رو در میاوردم .مامان و بابام نگران این بودن که من خیلی کوچولو  و لاغرم اما مامانه پسرا همیشه داد میزدن: برو آوریل توروخدا برو! این عالی بود .

نه این موضوع تنفر من از کلی آزبرن از هم رو از کجا آوردین؟

من اون رو دیدم آره ما پشت صحنه یه کمی از وقتمون رو با هم میگذروندیم و به نظرم اون خیلی دختر خوبیه من زیاد به سبک موسیقیش علاقه ندارم اما خودش آدم بدی نیست!

وقتی از جلوی یک فروشگاه لباس عروسی رد میشم کنترلم رو از دست می دم من از خیلی وقت پیش لباس عروسیم رو تو ذهنم مجسم کردم و می دونم می خوام چه شکلی باشه. یه لباس خیلی پفی که دور کمرش تنگه فکر می کنم دوست دارم پشتش هم باز بشه و یکی از اون چیزایی که روی سر قرار میدن و پسر باید واسه بوسیدنت اون رو از روی صورتت بلند کنه رو سرم باشه.... وای خدای من!! نمی تونم تا اون موقع صبر کنم ولی حالاحالاها مونده تا واقعا بخوام عاشق کسی بشم، باهاش ازدواج کنم و خانواده تشکیل بدم من تازه هفده سالمه.

اگه بخوام اعضای گروه رو آرایش کنم از ریمل و برق لب استفاده می کنم و یک کرم محو کننده ی جوش صورت!

اگه میخواستم بدنم رو بفروشم حتما اون لباس ها رو می پوشیدم ولی من می خوام موسیقیم رو بفروشم.یه روز توی یک هتل بودم یک مرد مسن رو دیدم که یک چتر دستش بود و مثل یه مسافر معمولی به نظر می رسید. من رفتم ازش ساعت بپرسم که اون برگشت و من رو دید و یهو گفت: آآآوریل؟؟؟ و من گفتم نه ااااااا!!! اونوقت شروع کردم به دویدن انگار که اسحال داشته باشی!!(اون مرد یکی از دستندرکاران anything but ordinary show on fox بود)

کار کردن تو استدیو جالب ترین تجربست برام درست مثل خونه میمونه همون جایی که باید باشی من عاشق اون اتاقم..

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: